آیه 4 سوره صافات
<<3 | آیه 4 سوره صافات | 5>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
که محققا خدای شما یکی است.
که بیتردید معبود شما یگانه است،
كه قطعاً معبود شما يگانه است!
كه خداى شما خدايى يكتاست.
که معبود شما یگانه است؛
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِنَّ إِلهَکُمْ»: سوگندهای سه آیه پیشین، برای همین امر مهم بود که «الوهیّت» تنها متعلّق به یکی است که صاحب آسمانها و زمین و همه گستره هستی است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سيماى سوره صافّات
اين سوره با يكصد و هشتاد و دو آيه در مكّه نازل شده است.
نام اين سوره، از آيه اول آن برگرفته شده كه با سوگند به «صافّات»، گروهى از فرشتگان كه در انجام فرمان الهى در صف هستند، آغاز مى شود، همچنين آيه 165 كه در آن كلمه «الصافّون» آمده است. مشابه اين سوره از نظر نام، سوره «صف» است كه اشاره به صفوف محكم رزمندگان در صحنه هاى جنگ دارد.
اين سوره، نخستين سوره از قرآن كريم است كه با سوگند آغاز مى شود.
همانند ديگر سوره هاى مكّى، بيشتر آيات اين سوره نيز درباره مبدأ و معاد و با تذكّر و انذار همراه است.
همچنين به تاريخ پيامبرانى همچون نوح، ابراهيم، اسحاق، موسى، هارون، الياس، لوط و يونس، اشاره شده و در اين ميان زندگى حضرت ابراهيم مشروحتر آمده است.
عقايد باطل مشركان در مورد رابطه خداوند با جنّ يا فرشتگان به شدّت محكوم شده و پيروزى نهايى حقّ بر كفر و شرك و نفاق مطرح گرديده است.
بر قرائت سوره صافّات در روزهاى جمعه تأكيد شده و تلاوت آن، موجب گشايش در رزق و بيمه شدن مال و فرزندان از شيطان مى شود. «1»
(1). تفسير مجمع البيان.
تفسير نور، ج8، ص: 14
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
«1» وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «2» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «3» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً
سوگند به صف بستگان (در صفوفى منظّم) صف بستنى. پس باز مىدارند (از معاصى و وسوسهها) باز داشتنى. همانان كه پى در پى ذكر خدا (كتاب آسمانى) را تلاوت مىكنند.
«4» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «5» رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ
بى شك كه معبود شما يكتاست. پروردگار آسمانها و زمين و آن چه ميان آن دو است و پروردگار مشرقها (و مغربها).
نکته ها
اين سوره با سه سوگند خداوند آغاز شده است. گرچه خداوند نيازى به سوگند ندارد و مؤمنان بدون سوگند سخن او را مىپذيرند، امّا سوگند، نشانه اهميّت و عظمت مورد سوگند و توجّه دادن به آن است. لذا خداوند به امور مختلف سوگند خورده است.
مراد از «صافّات»، «زاجرات» و «تاليات»، فرشتگانى هستند كه در صفوفى منظم اوامر الهى را اجرا مىكنند، مردم را از وسوسه باز مىدارند و پيوسته به ياد خدا هستند. البتّه گروهى گفتهاند: مراد، رزمندگانى هستند كه در صفهاى منظم از حريم حقّ دفاع مىكنند و
جلد 8 - صفحه 15
با تلاوت آيات الهى و ياد خدا روحيه و نيرو مىگيرند.
كلمه «زاجرات» هم مىتواند از «زجر» به معناى باز داشتن باشد كه مراد باز داشتن از وسوسهها و گناهان است و هم مىتواند از «زجره» به معناى فرياد باشد، يعنى سوگند به فريادگران تاريخ.
پیام ها
1- در زندگى، به نظمهاى هدفدار ارج نهيم. (در دو سوره «صافّات» و «صف»، سخن از نظم وانضباط است وبه آن سوگند ياد شده است.) «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا»
2- نظم، وحدت، قدرت، همفكرى و همكارى كه در صف متجلّى است، از نشانههاى كارگزاران الهى است. «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا»
3- وجود عوامل بازدارنده از گناه و ناهى از منكر، در جامعه لازم است. «فَالزَّاجِراتِ زَجْراً»
4- انرژى گرفتن از ياد خدا از طريق تلاوت قرآن «فَالتَّالِياتِ ذِكْراً» و دفاع از حريم حقّ «فَالزَّاجِراتِ» همراه با نظم و آماده باش، «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا» ضرورت يك نظام الهى است.
5- انجام هر كارى بايد با كيفيّتى عالى همراه باشد. بهترين نظم، «صَفًّا» بهترين قدرت، «زَجْراً» و بهترين ياد خدا. «ذِكْراً»
6- شعار توحيد را هم محكم بگوييم، هم زيبا و هم قبل از هر چيز ديگر. (در اين آيات ابتدا سوگند با آهنگ زيبايى مطرح شده و سپس:) «إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ»
7- براى هر چيزى سوگند ياد نكنيم. (معمولًا سوگندهاى قرآن براى مسائل اساسى و مهم مانند مبدأ و معاد است)
در سورهى ذاريات بعد از چند سوگند مىفرمايد: «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» «1» قطعاً آنچه وعده داده شدهايد محقّق شدنى است.
در سوره مرسلات نيز پس از چند سوگند، سخن از قيامت است آنجا كه
«1». ذاريات، 5.
جلد 8 - صفحه 16
مىفرمايد: «إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ» «1»
و در اين جا بعد از چند سوگند، سخن از توحيد است و مىفرمايد: «إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ» (آرى در برابر كسانى كه به شدّت پايبند شرك هستند بايد سوگندهاى پى در پى ياد كرد).
8- مشركان ميان الوهيّت و ربوبيّت خداوند تفاوت قائل بودند، لذا اين آيه بر يكى بودن اين دو تأكيد مىكند. «إِلهَكُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
9- همهى هستى تحت تربيت و رشد الهى است. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
10- براى هر چيزى ربّى نپنداريد، زيرا كه پروردگار همهى هستى يكى بيش نيست. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
11- از نشانهها و دلايل توحيد، هماهنگى ميان زمين و آسمان و ديگر مخلوقات جهان هستى است. إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...
12- زمين، كروى شكل است. (كلمهى «مشارق» و تفاوت در طلوع و غروبها، نشانهى كروى بودن زمين است)
13- خورشيد و نور آن، نقش مؤثرى در زندگى انسان دارد. (با آنكه خورشيد جزو آسمانهاست و در «رَبُّ السَّماواتِ» نهفته است، ولى نام بردن اختصاصى از مشارق، نشانه اهميّت ويژه طلوع خورشيد است). «وَ رَبُّ الْمَشارِقِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «4»
إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ: بدرستى كه خداى شما يكتا است در ذات و يگانه در صفات.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا «1» فَالزَّاجِراتِ زَجْراً «2» فَالتَّالِياتِ ذِكْراً «3» إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ «4»
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ «5» إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ «6» وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ «7» لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ «8» دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ «9»
إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ «10»
ترجمه
قسم به صفزدگان صف زدنى
پس برانندگان راندنى
پس بخوانندگان كتاب براى تذكّر
همانا خداى شما يكى است
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار مشرقها
همانا ما آراستيم آسمان نزديكتر را به آرايشى كه ستارهها است
و براى نگهدارى از هر شيطان سركش
نميتوانند گوش فرا دارند بسوى گروه بالاتر و انداخته ميشوند از هر سوئى
براى راندن قهرى و براى آنها عذابى است دائم
مگر آنكه بربايد ربودنى پس از پى درآيد او را شعله فروزانى.
تفسير
خداوند متعال قسم ياد نموده است براى تأكيد كلام و تسجيل مرام در مقابل اهل شرك بعد از اثبات توحيد بادلّه قطعيه سابقه بذوات مقدّسه انبياء و اولياء و ملائكه كه صفزنندگانند براى عبادت و اطاعت خدا و كسانيكه منع و زجر نمودند مردم را از گناه و معصيت او و آنانكه تلاوت نمودند كتاب خدايرا براى تذكّر چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه خدا و معبود حقيقى شما يك ذات بسيط مستجمع صفات كمال است كه پروردگار و خالق آسمانها و زمين و موجودات آن دو و ميان آن دو است و موجد مشارق و مغارب ستارهها و آفتاب است چون هر يك از
جلد 4 صفحه 424
سيّارات مشرق و مغربى دارند و آفتاب در ايّام سال هر روز از مشرقى طلوع و در مغربى غروب مينمايد كه با روز قبل خود تفاوت دارد و لذا روز بلند و كوتاه ميشود و اينكه بذكر مشارق اكتفا شده براى آنستكه مغربها بحسب مشرقها تفاوت پيدا ميكنند و ايجاد روشنى و اشراق براى اثبات قدرت و اظهار نعمت ابلغ و انسب است و خدا از جهت فوق مقدارى از فضا را كه نزديكتر است بزمين و مشاهده ميشود اجرام در آن زينت داده است بوجود اجسام روشنى كه از آنها تعبير بكوكب و ستاره ميشود و اينها سه نوعند ثوابت كه متحرّك نيستند يا حركت كمى دارند كه محسوس نيست و سيّارات كه دائما در حركتند و هر يك فلك مستقلّى با مدار مخصوصى دارند كه بايد در آن سير نمايند و شهب ثواقب كه اجرام درخشانى هستند مأمور براندن شياطين از آسمان وقتى كه آنها بآسمان صعود نمايند براى استراق سمع از كلام ملائكه فورا بفرمان خدا اين ستارهها كه شعلههاى فروزانى هستند و گفته شده اجزاء دهنيّهئى هستند كه با بخارات زمين بالا ميروند از جاى خود حركت نموده مانند تيرى كه از كمان بيرون آيد بجانب آنها پرتاب ميشوند و آنها را محترق يا مطرود ميگردانند و اين عمل در آسمان غالبا محسوس ميشود پس ستارهها علاوه بر فوائد و آثار بيشمارى كه در نظام عالم دارند دو ثمر محسوس هم از آنها جالب نظر است يكى زينت آسمان بطوريكه در شب بهترين مناظر است نهايت آنكه چون مكرّر ديده شده بنظر چندان جلوه نميكند ديگر حفظ آن است از مراوده شياطين متمرّد خبيث و استماع كلام ملائكه كه كارفرمايان در اوضاع عالم بدستور الهى ميباشند مگر گاهيكه استراق سمعى براى آنها حاصل شود و شهاب ثاقب شخص مسترق را نسوزاند و او فرار كند و بزمين برسد و بعضى از اخبار سماوى را درست يا نادرست بأمثال خود برساند كه گفتهاند مبناى كهانت در قديم اين بوده است و بعد از بعثت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بكلّى ممنوع شدهاند و در هر حال براى آن شياطين عذاب دائمى در دنيا همان شهاب ثاقب است و در آخرت عذاب جهنّم كه در آن مخلّد خواهند بود و از بعضى از روايات معراجيّه كه در سوره بنى اسرائيل گذشت استفاده ميشود كه شهاب تاقب بامر ملائكه موكّل اين امر حركت ميكند و نام بزرگ آنها اسمعيل است و كلمه دحورا كه
جلد 4 صفحه 425
بمعناى راندن بعنف و قهر است يا مفعول مطلق براى فعل محذوف است يعنى رانده ميشوند راندنى يا مفعول له براى يقذفون چنانچه ترجمه شد و الّا من خطف الخطفة استثناء است از فاعل لا يسمعون يعنى گوش نميدهند سخنان جماعت بالا را مگر كسيكه ناگاه بجهد از جا و اختلاس نمايد اختلاس نمودنى بسرعت از نزديك آسمان امريرا كه در اينصورت تعقيب خواهد شد و بزينة الكواكب باضافه و نصب الكواكب نيز قرائت شده است و سماء الدّنيا باضافه هم از حفص نقل قرائت شده است و بنابراين مراد از دنيا زمين و موجودات آنند و بقرائت مشهور دنيا تأنيث أدنى است يعنى آسمان نزديكتر بزمين كه گفتهاند آسمان اوّل است و اشكال شده كه كواكب در آسمان هشتم مىباشند جواب گفتهاند اعتبار بمشاهده و زينت بودن است و بنابر آنكه مراد از آسمان جهت فوق باشد اشكالى نيست چنانچه بيان شد
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ إِلهَكُم لَواحِدٌ «4»
با اينکه قسمهاي ثلاث و تأكيد انّ و لام اله شما يكيست.
دارد در جنگ جمل آن موقعي که آتش جنگ افروخته شده بود شخصي خدمت امير المؤمنين (ع) رسيد عرض كرد يا امير المؤمنين معناي اينكه خدا واحد است چيست! بعض اصحاب به او برگشتند که فعلا ميبيني که امير المؤمنين در ميدان جنگ چه التهابي دارد موقع همچه سؤالي نيست حضرت فرمود من براي همين امر شمشير ميزنم و با كمال اطمينان و سكونت در جواب او فرمود واحد چهار معني دارد دو معناي او در حق خداوند متعال غلط و كفر است و دو معناي آن صحيح و ايمان است اما دو معني باطل يكي وحدت عددي است که در شماره ميآيد يك دو سه چنانچه افراد را شماره ميكني و ديگر وحدت جنسي و نوعيست ميگويي زيد يك فرد انسان است مثلا و اما دو معني صحيح و حق يكي وحدت ذاتي است که خداوند مثل و مانند و شريك و عديل و ضدي و ندي از براي او نيست و ديگر وحدت به معني بسيط است اجزاء ندارد و صفات عين ذات است بسيط الحقيقة ببساطة ذاتيّة.
و مكرر گفتهايم که توحيد پنج مرتبه دارد: توحيد ذاتي، توحيد صفاتي توحيد افعالي، توحيد عبادتي و توحيد نظري. (اما توحيد ذاتي) صرف الوجود و بحت الوجود و محض الوجود است که هيچ تركيبي در او راه ندارد
جلد 15 - صفحه 117
نه تركيب خارجي مثل اجسام که مركب از اجزاء هستند و نه تركيب ذهني مثل انواع که مركب از جنس و فصل هستند ميگويي الانسان حيوان ناطق و نه تركيب و همي مثل ممكنات حتي مجردات که مركب از وجود و ماهيت هستند فقط وجود صرف و اما توحيد صفاتي اينكه صفات ذاتيه عين ذات و منتزع از ذات هستند صفات زائد بر ذات نيستند چنانچه امير المؤمنين فرمود
(كمال توحيده نفي الصفات عنه لشهادة کل صفة انّها غير الموصوف و شهادة کل موصوف انه غير الصفة)
(و اما توحيد افعالي) اينكه خالق و رازق و محيي و مميت و معز و مذل و مصح و ممرض و مغني و مفقر او است و بس (و اما توحيد عبادتي) الوهيت و بندگي و پرستش اختصاص به او دارد غير او را نبايد پرستش كرد که مفاد مطابقي كلمه طيبه لا اله الا اللّه است (و اما توحيد نظري) بايد توكل به او كرد اميد به او خوف از او نظر به او داشته باشد و بس.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 4)- اکنون ببینیم این سوگندهای پر محتوا سوگند به صفوف فرشتگان و انسانها برای چه منظوری بوده است؟
آیه شریفه این مطلب را روشن ساخته، میگوید: «معبود شما مسلما یکتاست» (إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ).
سوگند به آن مقدساتی که گفته شد بتها همه بر بادند، و هیچ گونه شریک و شبیه و نظیری برای پروردگار نیست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم